پیری حکایت می کرد
چون فرزندم به سن تشخیص خرد رسید و سره و ناسره را برهم تمیز داد از من پرسید
پدرجان برای تربیت من خیلی زحمت ها کشیدید و آداب و اصول برخورد و زندگی یاد دادید
و بر خدای خود شاکرم که چون پدری شما داردم
ولی نمی دانم محبت دیگران را خیانت، صداقت دیگران را ضلالت، رفاقت دیگران را کلک می بینم و همچنان جاری است
گفتم پسرم: صبر هر چیزی را نمایان و آشکار می سازد
رزوگارت را به پندهای من روان ساز و منجی مظلوم باش و پند دهنده
نظامی تبریز