رهانیدم دربدری را ز محنت یار
کنج خانه ای را بی منت اختیار
چون مهر مرد نبود در کنارش
در این مدت بودم سپر بلایش
نظامی تبریز مجوی محبت ز بی کسان
که الفت در تنهایی است این را بدان
نظامی تبریز
به آزاری ز در رهانید آشنایی
که نباشد ز کرده اش روشنایی
چون خرش ز پل گذشت و دانست
که نباید ز من باشد هیچ نشانی
نظامی تبریز
تاریکی و روشنایی مقابل هم هستند که نسبت به درک و افکار هر انسانی برداشت و افکاری را بوجود می آورد اما افرادی هستند در روشنایی زندگی می کنند ولی خودشان تاریکی مطلق هستند.
نظامی تبریز