عشق و خلاقیت عاشقانه

عشق و خلاقیت عاشقانه

شعر و متن از نظامی تبریز
عشق و خلاقیت عاشقانه

عشق و خلاقیت عاشقانه

شعر و متن از نظامی تبریز

تحقیر

در زندگی جز تحقیر و حقارت چیز دیگری ندیدم

حتی از استاد ادبیاتم

نظامی تبریز

قسم

به سوهان عشق قسم

به آتش سوزان دلم قسم

که نمی خواهم عاشقی را

مرد عاشق نباشد بهتر است

هرج و مرج دلش برتر است

مگر هوس ز عشق کمتر است

تو از من خواستی، بیشتر است...

نظامی تبریز

پیرخرد

ای پیر خرد فهم را به درازای عمرت فروختی؟ 

یا آخر عمر آتش هیزم برافروختی؟

سویدای دلت را تیره رنگ کردی 

حقیقت معنی را بی معنی کردی

ندانم که چرا با نصیحت تو پای به مکتب گذاشتم

کنون سقم رفتارت مرا به تعجب وا می دارد

استادآ به رغم شاگردی به دست بوسی آمدم

تا دیدگاهم را ز دنیا تکمیل کنم

نظامی تبریز

رها کن

حتی هوس را هم برای خودت خواستی

یار نبودی مستی را بد  پنداشتی

یک رنگی من را ندانستی

عقل و احساس را خیال فهمیدی

دستم را رها کن  ای احمق

نظامی تبریز

باید رفت

از زندگی خیلی ها کنار رفتم

رفتنی باید برود

هر چند خرشان از پل گذشت

هیچ وقت نباید خودت را تحمیل کسی کنی

ولی من دیگر نیستم

باید آدم خودش را از خیلی ها گرفت و رفت

دنیا تقاطع زیاد دارد.

نظامی تبریز