عشق و خلاقیت عاشقانه

عشق و خلاقیت عاشقانه

شعر و متن از نظامی تبریز
عشق و خلاقیت عاشقانه

عشق و خلاقیت عاشقانه

شعر و متن از نظامی تبریز

خانه پدری

دیشب در آشپزخانه خانه پدری

در جای کودکی ام نشستم

با آن حال و هوا

با آن لذت کودکانه

غذا می خوردم

با این تفاوت که

دندانی در دهانم نبود

تازه احساس کردم

پیرم شدم و دنیا چقدر تغییر کرده است...

نظامی تبریز

نامه به همسرم که هرگز زاده نشد و هرگز نبود که ببینم او - 2

سلام به ملکه زیبایی 

سلام به عطر باغ معطر تنهایی

سلام به عشق پایداری

دیشب به یاد تو در عالم خیال سیر افکار می کردم. یاد آن روزی که در زیر ستاره های درخشان در شهر دست به دست هم می گشتیم و می خندیدیم که تا نصف شب پیاده رفتیم چه عالمی بود. ای کاش در کنار هم بودیم و آن روزها را دوباره تجلی می دادیم. به اوج تپیدن می رسد قلبم ای ماه دلم با یاد تو.

شب بخیر . لحاف آرامش را به آرامی به رویت می کشم تا خوابی دلنشین داشته باشی

همسر مهربانم

نامه به همسرم که هرگز زاده نشد و هرگز نبود که ببینم او - 1

همسر مهربانم دوریت خیالم را اسیر و روحم را آواره بیابانها کرده است که گویی در باغ و گلستان بلبلی نیست آوازی سر بدهد. 

مهربانا، لطیفا؛ یاد ایام در افکارم سیر می کند و در مدار خیال گردش. به مهر و محبت تو بانو می بالم و می نازم که در زندگی کم نگذاشتی و فروتنانه قطرات مهرت را ذره - ذره به زندگی مشترکمان چکاندی . 

همسرم معنی زندگی را با تو یافتم "سفید بخت " بودن را حقیقتاً در الطاف و عطوفت تو دیدم و در یافتم. 

همانا برای تو افتخار می کنم و در مقابل همه محبت تو تعظیم می کنم و دست و پیشانیت را از دور می بوسم. همیشه با خیالت خواهم بود و با خیالت زندگی خواهم کرد.  

 

دوستدارت  

 

نظامی تبریز